زنیت | |||
و او خلق کرد، زمینی را که بر آن نهرها جاری بود. نهرهایی جاری از زلالِ پاک و همه معترف ذات او.
و آنچنان وجود خود رابر پیکره ی زمین گسترانید که وجودش ذره ذره ی جهان را فرا گرفت.
و از دیده نهان شد.
نان شد و آنچه از او بر جای ماند صدای زلال چشمه ها بود و نغمه ی پرندگان
صدای زندگی
کمی که از تصنعات زندگی دور می شویم
انگار وجود خدا یک تکه می شود!
عظمتش
قدرتش
بیشتر آشکار می گردد!
صدایش مثل سکوت!
و سکوت گاه چه صدای زیبایی است!
در اعماق وجودم رخنه می کند...و مرا آرام می کند
از قدرتش، نیرویی دوباره می گیرم.
کاش هیچ وقت مجبور نبودیم برای زنده ماندن و پیشرفت اینگونه تلاش کنیم! کاش کمی آرامش بود! کمی آرامش!
فقط کمی آرامش
از وجودِ آرامِ بیکران!
کاش از انچه به ما می بخشید، آرامش هم تکه ی پاره ای از آن بخشیده ها بود!
فرح
و من باز هم تاریخو درست بلد نیستم! درست مثل همیشه!
94293:کل بازدید |
|
10:بازدید امروز |
|
80:بازدید دیروز |
|
درباره خودم
| |
فرحناز
I LOVE music. It makes me fresh ang afresh, and new and new. I love playing guitar n I love swimming,skating, walking, basketbal,bicycle riding,....n NE thing with speed can be an enthusiast ,in my opinion;)l. I can love more :d ie. purfume can be the smell of life, 4 me;) | |
لوگوی خودم
| |
لوگوی دوستان | |
| |
لینک دوستان | |
فهرست موضوعی یادداشت ها | |
زنیت[20] . | |
بایگانی | |
مقدمه آرشیو 2 دلتنگی های همیشگی خاطره | |
اشتراک | |